
عشق معشوق را طعمه ی خویش می بیند
و همواره در اضطراب است که دیگری از چنگش نرباید
و اگر ربود با هردو دشمنی می ورزد و معشوق نیز منفور می گردد
چشمان تو را بر عریانی خویش بگشاید.
هرچند حاصل آن جز رنج و پریشانی نباشد.
اما کوری را هرگز بخاطر آرامش تحمل مکن
<>()<>()<>()<>()<>()<>()<>()<>()<>()<>
دوست داشتن از عشق برتر است.
و من هرگز خود را،
تا سطح بلندترین قلهی عشقهای بلند،
پایین نخواهم آورد
<>()<>()<>()<>()<>()<>()<>()<>()<>()<>
وقتی کبوتری شروع به معاشرت با کلاغها میکند، پرهایش سفید میماند، ولی قلباش سیاه میشود.
دوست داشتن کسی که لایق دوست داشتن نیست، اسراف محبت است
<>()<>()<>()<>()<>()<>()<>()<>()<>()<>
من رقص دختران هندی را بيشتر از نماز پدر و مادرم دوست دارم.
چون آنها از روی عشق و علاقه میرقصند،
ولی پدر و مادرم از روي عادت نماز میخوانند
<>()<>()<>()<>()<>()<>()<>()<>()<>()<>
به سه چيز تکيه نکن!
غرور، دروغ، و عشق.
آدم با غرور میتازد،
با دروغ میبازد،
و با عشق میميرد
خدایا!
به هر کس که دوست میداری بیاموز که :
عشق از زندگی کردن بهتر است.
و به هر کس که دوستتر میداری بچشان که :
دوست داشتن از عشق برتر است!
<>()<>()<>()<>()<>()<>()<>()<>()<>()<>
دوست داشتن از عشق برتر است. عشق یک جوشش کور است و پیوندی از سر نابینایی، اما دوست داشتن پیوندی خودآگاه و از روی بصیرت روشن و زلال. عشق بیشتر از غریزه آب میخورد و هرچه از غریزه سرزند بیارزش است و دوست داشتن از روح طلوع میکند و تا هر جا که یک روح ارتفاع دارد، دوست داشتن نیز همگام با آن اوج مییابد.
<>()<>()<>()<>()<>()<>()<>()<>()<>()<>
عشق با شناسنامه بيارتباط نيست و گذر فصلها و عبور سالها بر آن اثر ميگذارد. اما دوست داشتن در وراي سن و زمان و مزاج زندگي ميكند و بر آشيانه بلندش روز و روزگار را دستي نيست.
<>()<>()<>()<>()<>()<>()<>()<>()<>()<>
عشق یک فریب بزرگ است، و دوست داشتن یک صداقت راستین و صمیمی و بیانتها.، عشق نیرویی است در عاشق که او را به سوی معشوق میکشاند، و دوست داشتن جاذبهای در دوست است که دوست را به دوست میرساند.
<>()<>()<>()<>()<>()<>()<>()<>()<>()<>
علی گفته است که: "گروهی بهشت میجویند، اینان سودجویاناند و طماع، گروهی از دوزخ بیم دارند و اینان عاجزند و ترسو، و گروهی بیطمع بهشت و بیبیم دوزخاش میخواهند عشق بورزند، و اینان آزادگاناند و آزاد". عشق چرا؟ عشق تنها کار بیچرای عالم است، چه، آفرینش بدان پایان میگیرد، نقش مقصود در کارگاه هستی اوست. او یک فعل بیبرای است. غایت همه غایات عالم "برای" نمیتواند داشت.
<>()<>()<>()<>()<>()<>()<>()<>()<>()<>
عشق یک جوشش کور است و پیوندی از سر نابینایی
دوست داشتن پیوندی خود آگاه و از روی بصیرت روشن و زلال
0{}0{}0{}0{}0{}0{}0{}0{}0{}0{}0{}0{}0
عشق بیشتر از غریزه آب می خورد و هرچه از غریزه سر زند بی ارزش است
دوست داشتن از روح طلوع می کند و تا هرجا که روح ارتفاع دارد همگام با آن اوج می گیرد
0{}0{}0{}0{}0{}0{}0{}0{}0{}0{}0{}0{}0
عشق با شناسنامه بی ارتباط نیست، و گذر فصل ها و عبور سال ها بر آن اثر می گذارد
دوست داشتن در ورای سن و زمان و مزاج زندگی می کند
0{}0{}0{}0{}0{}0{}0{}0{}0{}0{}0{}0{}0
عشق طوفانی و متلاطم است
دوست داشتن آرام و استوار و پر وقار وسرشار از نجابت
0{}0{}0{}0{}0{}0{}0{}0{}0{}0{}0{}0{}0
عشق جنون است و جنون چیزی جز خرابی و پریشانی “فهمیدن و اندیشیدن “نیست
دوست داشتن، دراوج، از سر حد عقل فراتر میرود و فهمیدن و اندیشیدن را از زمین می کند و باخود به قله ی بلند اشراق می برد
0{}0{}0{}0{}0{}0{}0{}0{}0{}0{}0{}0{}0
عشق زیبایی های دلخواه را در معشوق می آفریند
دوست داشتن زیبایی های دلخواه را در دوست می بیند و می یابد
0{}0{}0{}0{}0{}0{}0{}0{}0{}0{}0{}0{}0
عشق یک فریب بزرگ و قوی است
دوست داشتن یک صداقت راستین و صمیمی، بی انتها و مطلق
0{}0{}0{}0{}0{}0{}0{}0{}0{}0{}0{}0{}0
عشق در دریا غرق شدن است
دوست داشتن در دریا شنا کردن
0{}0{}0{}0{}0{}0{}0{}0{}0{}0{}0{}0{}0
عشق بینایی را می گیرد
دوست داشتن بینایی می دهد
0{}0{}0{}0{}0{}0{}0{}0{}0{}0{}0{}0{}0
عشق خشن است و شدید و ناپایدار
دوست داشتن لطیف است و نرم و پایدار
0{}0{}0{}0{}0{}0{}0{}0{}0{}0{}0{}0{}0
عشق همواره با شک آلوده است
دوست داشتن سرا پا یقین است و شک ناپذیر
0{}0{}0{}0{}0{}0{}0{}0{}0{}0{}0{}0{}0
از عشق هرچه بیشتر نوشیم سیراب تر می شویم
از دوست داشتن هرچه بیشتر، تشنه تر
0{}0{}0{}0{}0{}0{}0{}0{}0{}0{}0{}0{}0
عشق نیرویی است در عاشق ،که او را به معشوق می کشاند
دوست داشتن جاذبه ای در دوست ، که دوست را به دوست می برد
0{}0{}0{}0{}0{}0{}0{}0{}0{}0{}0{}0{}0
عشق تملک معشوق است
دوست داشتن تشنگی محو شدن در دوست
0{}0{}0{}0{}0{}0{}0{}0{}0{}0{}0{}0{}0
عشق معشوق را مجهول و گمنام می خواهد تا در انحصار او بماند
دوست داشتن دوست را محبوب و عزیز میخواهد و می خواهد که همه ی دلها آنچه را او از دوست در خود دارد، داشته باشند
0{}0{}0{}0{}0{}0{}0{}0{}0{}0{}0{}0{}0
در عشق رقیب منفور است،
در دوست داشتن است که:”هواداران کویش را چو جان خویشتن دارند”
0{}0{}0{}0{}0{}0{}0{}0{}0{}0{}0{}0{}0
عشق معشوق را طعمه ی خویش می بیند
و همواره در اضطراب است که دیگری از چنگش نرباید
و اگر ربود با هردو دشمنی می ورزد و معشوق نیز منفور می گردد
0{}0{}0{}0{}0{}0{}0{}0{}0{}0{}0{}0{}0
دوست داشتن ایمان است و ایمان یک روح مطلق است
یک ابدیت بی مرز است ، که از جنس این عالم نیست
دکتر علی شریعتی